آخرین مطالب

آشنایی با فلسفه و جادوی استودیو جیبلی هایائو میازاکی

انیمیشن‌های استودیو جیبلی شکوه جهان طبیعت را با یک آمیزهٔ ژاپنی متشکل از مضامین شینتو (آئین باستانی ژاپنی)، بودایی (آئین باستانی هندی) و دائویی (آئین باستانی چین) به تصویر می‌کشد.

فیلم‌های استودیو جیبلی شکوه جهان طبیعت را به نمایش می‌گذارند، اما به روشی ظریف، طبیعی و عمیق. فیلم‌های این استودیو انعکاسی از باورهای مذهبی ژاپنی هستند – یعنی تلفیقی از آیین‌های شینتو، بودیسم و دائوئیسم. تماشای یک فیلم میازاکی می‌تواند ما را از مسیر فعلی خودمان جدا کند و در مسیری جدید به حرکت درآورد. این فیلم‌ها بیانگر حقیقت هستند و نشان می‌دهند که چیزهایی که در اطراف ما قرار دارند، چقدر می‌توانند اشتباه و مخرب باشند.

به احتمال زیاد شما هم این مطلب را با یک گوشی یا تبلت مطالعه می‌کنید. با شانه‌هایی خم شده و چشمانی خیره به صفحه نمایش، امروزه همه ما خودمان را در فضاهایی کوچک حبس کرده ایم و با دنیای طبیعی و واقعی بیگانه شده‌ایم.

اما لازم نیست آنچه روی این صفحه‌ها مشاهده می‌کنیم ما را با دنیای خودمان غریبه کنند. یک نابغه می‌تواند با این تصاویر به ما کمک کند تا از امور پیش پا افتاده فراتر رفته و روابطمان را با جهان تغییر دهیم. یک نمونه از این نبوغ را در محصولات استودیو جیبلی و‌ هایائو میازاکی می‌بینیم.

پیام میازاکی

میازاکی یک انیماتور، کارگردان، نویسنده و فیلمنامه‌نویس است که سال‌ها پیش، استودیو جیبلی را تأسیس کرد. این استودیو شناخته‌شده‌ترین استودیوی ژاپنی است که آثاری بین‌المللی مثل شهر اشباح و شاهزاده مونونوکه را تولید و منتشر کرده است.

زیبایی و شگفتی دنیای طبیعت یکی از موضوعات تکرارشونده در فیلم‌های استودیو جیبلی است. اما میازاکی مایل نیست که او را حامی محیط‌زیست خطاب کنند. فیلم‌های او سنگین و زننده نیستند و از طرفی حاوی پیام‌هایپیام‌های ساختگی دربارهٔ جهان هم نیستند، برعکس، این فیلم‌ها و دنیاهایی که در آن‌ها به تصویر کشیده می‌شود، بسیار ظریف و طبیعی هستند. تماشای آثار استودیو جیبلی مثل این است که جوانه‌های یک ایده ریشه بزنند و طوری در وجود مخاطب رخنه کنند که به‌سختی بتوان آن را توصیف کرد.

فیلم‌های این استودیو به صراحت اعلام نمی‌کنند که “این کار را برای نجات زمین انجام دهید” یا “آخرالزمان نزدیک است!” بلکه با به تصویر کشیدن زیبایی‌های طبیعت باعث می‌شوند که به جهان اطرافمان بیشتر اهمیت بدهیم. در استودیو جیبلی، زیبایی از طریق کنجکاوی و کاوش پیدا می‌شود. شخصیت‌های میازاکی (که نائوشیکا اوج آن است) خودشان را در کاوش، کندوکاو و قدرشناسی از دنیای اطراف غرق می‌کنند. کنجکاوی و گشودگی این فیلم‌ها نسبت به جهان طوری است که اغلب باعث ایجاد یک حس نوستالژیک در ما می‌شوند و به نوعی کنجکاوی گم‌شدهٔ دوران کودکی‌مان را در ذهن تداعی می‌کنند.

کنجکاوی شخصیت‌های میازاکی به آنها امکان می‌دهد تا با قدرتی عمیق و بی نظیر واقعیات را آشکار کرده و از آن لذت ببرند – قدرتی که روحیه بسیاری به آنها می‌دهد. ما به عنوان بیننده به سایه‌بان آرام و امن یک جنگل (مثل شاهزاده مونونوکه) می‌رویم یا دعوت می‌شویم تا از آرامش ساده و روح بخش یک درخت (مثل همسایه من توتورو) لذت ببریم. در این فیلم‌ها طبیعت مورد احترام است اما به هیچ وجه در ارائهٔ آن افراط نمی‌شود. این فیلم‌ها با طبیعت سازگار هستند، بدون اینکه طرفدار افراطی آن به نظر برسند.

جادوی جیبلی

در بسیاری از فیلم‌های میازاکی مضامین شینتو، بودایی و دائویی کاملاً می‌درخشند. لازم به توضیح است که شینتو یک دین جان‌گرا است، یعنی در این دین اعتقاد بر این است که ارواح طبیعی در سرتاسر جهان ما ساکن هستند. این ارواح – که به آنها کامی گفته می‌شود – می‌توانند در صخره‌ها، پرندگان، درختان، رودخانه‌ها، ماهیان و سایر موجودات وجود داشته باشند. در اساطیر سنتی شینتو، به 800 نوع کامی مختلف اشاره شده، در نتیجه تعداد آنها بسیار زیاد است. در طول تاریخ شینتو و حتی همین حالا دائماً کامی‌های جدیدی کشف و پرستش می‌شوند. میازاکی هم به صورت کاملاً مؤثر از تصاویر شینتو استفاده می‌کند.

مثلاً در انتهای فیلم شهر اشباح، کاراکتر اصلی فیلم چیهایرو دست در دست روح رودخانه‌ای که در طی این مسیر به او کمک کرده، به زمینی سبز و وسیع نگاه می‌کند. در شاهزاده مونونوکه با یک خدای جنگل آشنا می‌شویم که شب‌ها به یک موجود عظیم‌الجثه تبدیل می‌شود و هر کجا قدم می‌زند، یک دریاچه ایجاد می‌شود. اما همین روح روزها تبدیل به یک آهوی کوچک و دوست داشتنی می‌شود. در واقع قدرت تبدیل به ظرافت و زیبایی می‌شود.

این عنصر شب و روز، تاریکی و روشنایی، قدرت و ظرافت جزء موضوعات رایج در آئین دائو است اما دائوئیسم و همچنین خیلی از ایدئولوژی‌هایی که در ژاپن گسترش یافته اند، به شدت با فرهنگ ژاپنی عجین شده‌اند. ژاپن همیشه ترکیبی منحصربفرد از باورها و سنت‌های مذهبی مختلف بوده است. شینتو هیچ کتاب مقدس اختصاصی ندارد بلکه بیشتر به آیین‌ها و نظام اعتقادی سنتی گره خورده است. به همین دلیل آموزه‌های آن به شدت به فرهنگ ژاپنی نفوذ کرده اند و در عین حال عناصر بودیسم و دائوئیسم را هم با خود دارند.

این ترکیب بودایی-شینتو-دائوئیست در اثر نگرانی ما نسبت به از دست رفتن پیوندهایمان با طبیعت ایجاد شده است – اینکه دنیای مدرن چقدر ما را از مسیر اصلی که باید در آن باشیم دور می‌کند. دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم دنیایی پر از موانع، حواس‌پرتی‌ها، دوستان دروغین و بن‌بست‌های فریبنده است و استودیو جیبلی هم این موضوعات را به تصویر می‌کشد.

برگشت به خانه

میازاکی یک نابغه است، چون یک بار دیگر ما را به دنیایی می‌کشاند که در آن حس خوبی داریم. این موفقیت فقط حاصل نوع نگارش نیست بلکه زیبایی‌شناسی غریب و خاص انیمه‌های او هم در آن تأثیر دارند. بدون شک فیلم‌های استودیو جیبلی برای همه مناسب نیستند. بعضی مخاطبان، داستان‌های او را به شکر مصنوعی تشبیه می‌کنند و اینکه عناصر آن بیش از حد شیک و پرزرق‌وبرق هستند. اما از جهات مختلف می‌توان گفت که هدف همین است. این داستان‌ها افسانه‌های روستایی اغراق آمیزی هستند که با تاکید بر این‌که رابطهٔ ما با طبیعت چقدر می‌تواند متفاوت باشد طراحی شده‌اند. تماشای فیلم‌های میازاکی مثل برگشتن به خانه است. در پایان، ما با دیدگاهی جدید به دنیای روزمره خودمان برمی‌گردیم که علاوه بر ملالت‌ها و مشکلات، قابلیت‌ها و ممکن‌ها را هم بهتر می‌شناسد.

منبع: بیگ تینک

مطالب مشابه